درباره کتاب «خار و میخک» نوشته شهید یحیی سنوار

همزمان با ایام برگزاری راهپیمایی روز جهانی قدس رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم خانم اسماء خواجهزاده مترجم کتاب «خار و میخک» به معرفی این اثر میپردازد. کتابی به قلم شهید یحیی سنوار که بعد از شهادت حماسیاش در ایران به فارسی برگردانده و توسط ناشران مختلفی راهی بازار نشر شد.
خیلی رشک برانگیز است که یک نفر دوبار زندگی کند، دوبار به دنیا بیاید، دوبار بزرگ شود، دوبار عاشق شود، دوبار مبارزه کند، دوبار اسیر شود، دوبار آزاد شود و دوبار بجنگد! یحیی سنوار یکی از همین انسانهای رشکبرانگیز است، مردی که در خار و میخک دوباره به دنیا آمد، مبارزه کرد، توقیفش کردند، تکثیر شد و دوباره به میدان نبرد برگشت. آدمها در رمانها زندگی میکنند و بیشترین طول حیات یک نفر در یک رمان را نویسنده دارد، حتی اگر بخشی از داستان نباشد. واقعیت این است که یک هنرمند هرقدر هم بخواهد خودش را از روایتش جدا کند باز هم خود واقعیاش را در آن میبیند، خودی که حتی آن را زندگی نکرده است و این یک زاویه جدید است برای اینکه سنوار را در خار و میخک جستجو کنیم.
کودکی از عمق تاریخ
تصور اینکه سنوار دوران کودکیاش را به شکلی که در داستان روایت می کند پشت سر گذاشته باشد هم آزاردهنده است، اما تقارن زمانی این داستان با دوران کودکی او به خوبی نشان میدهد که سنوار این داستان را از تجربیات خود الهام گرفته است. فقر، گرسنگی، توهین، ترحم، مسئولیتپذیری و بیسرپرستی از مشکلاتی است که سنوار در این کتاب آنها را مطرح میکند. سنوار میگوید این داستان مربوط به او نیست اما تمام آن اتفاقات واقعی هستند و برای آدمهای دیگر رخ دادهاند.
باید اعتراف کرد که آنچه سنوار برای ما از کودک ساکن غزه روایت میکند هیچ شباهتی با تصورات ما ندارد و انگار ما یک انسان جدید را در یک سیاره ناشناخته میبینیم، کما اینکه خود اعراب هم با وجود وحدت زبان و قرابت رسانه، وقتی با این صحنهها مواجه میشوند انگشت حیرت به دهان میگیرند. سنوار کودکان ستمکشیده غزه را از انبار دورافتاده تاریخ فلسطین بیرون آورد و بدون روتوش به مردم دنیا نشان داد. میتوان گفت این یکی از بزرگترین اقدامات بشردوستانه در دفاع از کودکان غزه بود، دفاعی که بسیاری از نهادها در انجام آن ناکام ماندند.
خانوادهای کف میدان
تصور ما از فلسطین یک جریان به هم پیوسته است، یک زنجیر در طول هم که یک قصه منسجم را رقم میزند، سنوار اما به خوبی نشان میدهد که جریانهای داخلی چطور با هم روبرو می شوند. ما در خار و میخک با خانوادهای مواجه هستیم که رنگبندی شده است. اشکال مختلف دارد و اجراهای متفاوتی دارند اما تکثر زیاد آنها باعث نمیشود که از مادر میهن دور شوند و تنها کسی که به معنای واقعی میمیرد و هیچ یاد و نشانی از او نمیماند کسی است که از وحدت حول محور وطن خارج می شود.
سنوار در این کتاب فلسطین را یک خانواده میبیند، خانوادهای که خانه میسازد، با نداریهایش سر میکند، اختلافات داخلی را تجربه و خون مشترک همه را متحد میکند. خون عاملی است که سنوار اعتقاد دارد توانایی تجمیع را دارد. خانواده روایتشده توسط سنوار از کف کف کف غزه است، هیچ مزیتی ندارد و داستان نقطه را به شما نشان میدهد که هیچگاه روایتی از آن منتشر نشده است. بعد از مطالعه این داستان به خوبی درک میکنید که چرا خانوادهای پرجمعیت با محوریت مادر، اولین و کوچکترین واحد جمعیتی در بین مردم کشورهای اسلامی است.
مبارزهای طولانی
یحیی سنوار از کودکی مبارزه کرده است. اساساً مردم غزه از کودکی با مبارزه به دنیا میآیند، با مبارزه بزرگ میشوند و در حال مبارزه میمیرند، همه زندگی آنها مقاومت و مبارزه است. مخاطب با مطالعه کتاب متوجه میشود که روح مقاومت با زندگی مردم فلسطین درهم تنیده است و امکان تفکیک انسان از مقاومت وجود ندارد. یک کارمند عادی، یک پزشک و، یک پدر همانطور که زندگی میکند، مبارزه هم میکند، مبارزه جای نان در شب خانههای فلسطین است و هرروز با خورشید به آسمان شهرها برمیگردد. در واقع سنوار قهرمان داستان خود را با چنین تصویری معرفی میکند که انگار خودش را از عمق مبارزه روایت میکند.
او همانطور که یک پدر است مبارزه میکند، هنگام غذا خوردن مبارزه میکند، هنگام عبادت مبارزه میکند و این مبارزه تا لحظه شهادت نیز ادامه دارد. او حتی زمانی که عاشق شد هم دست از مبارزه برنداشت. مبارزه او حتی تا ثانیههای آخر حیات و حتی در شهادتش هم ادامه داشت. دقت کنید، فرقی نمیکند که ضمیر «او» به چه کسی برمیگردد؛ سنوار یا قهرمان داستاناش! به نظر میرسد ابوابراهیم یکبار ابراهیم را زندگی کرده است.
پایانی شگفت انگیز
داستان سنوار کتاب متفاوتی است. سنوار در این رمان، استدلالهای خود را برای مقاومت مسلحانه اسلامی به طور منطقی ارائه میکند و مفهوم سازندگی تدریجی را ـ به عنوان عنصری اساسی در رویکرد مقاومت ـ روشن کرده و نشان میدهد مقاومت یک واکنش آنی نیست، بلکه طبق یک مسیر دقیق و برنامهریزی صورت گرفته و بخشی جداییناپذیر از تلاش مستمر برای بازپسگیری حقوق و آزادی سرزمین مقدس است که متولد میشود.
نویسنده در نهایت نشان میدهد که فلسطینیها چگونه توانستند مؤلفههای جدید اسلامی را به عاملانی تأثیرگذار در صحنه فلسطین تبدیل کنند و تأثیر آشکار آن را در سطح منطقهای و بینالمللی نشان دهند. این رمان نشان میدهد که مبارزه فلسطینیها سفری پر از چالش و امید است و آزادی با تلاش و فداکاری به دست میآید و جهاد راه آزادی واقعی است. او میگوید استواری مردم فلسطین ادامه دارد و شکستناپذیر است. نوشتن نامههای پیروزی موعود با خون شهدا آسان نیست، اما پافشاری بر مقاومت این باور را تقویت میکند که فردا در درون خود پیروزی و رهایی است.
نوشتن نامههای پیروزی موعود با خون شهدا آسان نیست
فلسطین مبارزان زیادی داشت، یحیی عیاش و عماد عقل با سلاح و سمیح قاسم و مرید برغوثی با قلم! یکی اما در بین تمامی مبارزان فلسطینی بود که حق هر دو ساحت را به خوبی ادا کرد، هم خوب جنگید، هم خوب نوشت! یحیی سنوار استفاده از گلوله و کلمه را به یک اندازه بلد بود و وقتی به شهادت رسید کلمهها مسیر گلولهها را دنبال کردند.




تصور اینکه سنوار دوران کودکیاش را به شکلی که در داستان روایت می کند پشت سر گذاشته باشد هم آزاردهنده است، اما تقارن زمانی این داستان با دوران کودکی او به خوبی نشان میدهد که سنوار این داستان را از تجربیات خود الهام گرفته است. فقر، گرسنگی، توهین، ترحم، مسئولیتپذیری و بیسرپرستی از مشکلاتی است که سنوار در این کتاب آنها را مطرح میکند. سنوار میگوید این داستان مربوط به او نیست اما تمام آن اتفاقات واقعی هستند و برای آدمهای دیگر رخ دادهاند.
باید اعتراف کرد که آنچه سنوار برای ما از کودک ساکن غزه روایت میکند هیچ شباهتی با تصورات ما ندارد و انگار ما یک انسان جدید را در یک سیاره ناشناخته میبینیم، کما اینکه خود اعراب هم با وجود وحدت زبان و قرابت رسانه، وقتی با این صحنهها مواجه میشوند انگشت حیرت به دهان میگیرند. سنوار کودکان ستمکشیده غزه را از انبار دورافتاده تاریخ فلسطین بیرون آورد و بدون روتوش به مردم دنیا نشان داد. میتوان گفت این یکی از بزرگترین اقدامات بشردوستانه در دفاع از کودکان غزه بود، دفاعی که بسیاری از نهادها در انجام آن ناکام ماندند.

تصور ما از فلسطین یک جریان به هم پیوسته است، یک زنجیر در طول هم که یک قصه منسجم را رقم میزند، سنوار اما به خوبی نشان میدهد که جریانهای داخلی چطور با هم روبرو می شوند. ما در خار و میخک با خانوادهای مواجه هستیم که رنگبندی شده است. اشکال مختلف دارد و اجراهای متفاوتی دارند اما تکثر زیاد آنها باعث نمیشود که از مادر میهن دور شوند و تنها کسی که به معنای واقعی میمیرد و هیچ یاد و نشانی از او نمیماند کسی است که از وحدت حول محور وطن خارج می شود.
سنوار در این کتاب فلسطین را یک خانواده میبیند، خانوادهای که خانه میسازد، با نداریهایش سر میکند، اختلافات داخلی را تجربه و خون مشترک همه را متحد میکند. خون عاملی است که سنوار اعتقاد دارد توانایی تجمیع را دارد. خانواده روایتشده توسط سنوار از کف کف کف غزه است، هیچ مزیتی ندارد و داستان نقطه را به شما نشان میدهد که هیچگاه روایتی از آن منتشر نشده است. بعد از مطالعه این داستان به خوبی درک میکنید که چرا خانوادهای پرجمعیت با محوریت مادر، اولین و کوچکترین واحد جمعیتی در بین مردم کشورهای اسلامی است.

یحیی سنوار از کودکی مبارزه کرده است. اساساً مردم غزه از کودکی با مبارزه به دنیا میآیند، با مبارزه بزرگ میشوند و در حال مبارزه میمیرند، همه زندگی آنها مقاومت و مبارزه است. مخاطب با مطالعه کتاب متوجه میشود که روح مقاومت با زندگی مردم فلسطین درهم تنیده است و امکان تفکیک انسان از مقاومت وجود ندارد. یک کارمند عادی، یک پزشک و، یک پدر همانطور که زندگی میکند، مبارزه هم میکند، مبارزه جای نان در شب خانههای فلسطین است و هرروز با خورشید به آسمان شهرها برمیگردد. در واقع سنوار قهرمان داستان خود را با چنین تصویری معرفی میکند که انگار خودش را از عمق مبارزه روایت میکند.
او همانطور که یک پدر است مبارزه میکند، هنگام غذا خوردن مبارزه میکند، هنگام عبادت مبارزه میکند و این مبارزه تا لحظه شهادت نیز ادامه دارد. او حتی زمانی که عاشق شد هم دست از مبارزه برنداشت. مبارزه او حتی تا ثانیههای آخر حیات و حتی در شهادتش هم ادامه داشت. دقت کنید، فرقی نمیکند که ضمیر «او» به چه کسی برمیگردد؛ سنوار یا قهرمان داستاناش! به نظر میرسد ابوابراهیم یکبار ابراهیم را زندگی کرده است.

داستان سنوار کتاب متفاوتی است. سنوار در این رمان، استدلالهای خود را برای مقاومت مسلحانه اسلامی به طور منطقی ارائه میکند و مفهوم سازندگی تدریجی را ـ به عنوان عنصری اساسی در رویکرد مقاومت ـ روشن کرده و نشان میدهد مقاومت یک واکنش آنی نیست، بلکه طبق یک مسیر دقیق و برنامهریزی صورت گرفته و بخشی جداییناپذیر از تلاش مستمر برای بازپسگیری حقوق و آزادی سرزمین مقدس است که متولد میشود.
نویسنده در نهایت نشان میدهد که فلسطینیها چگونه توانستند مؤلفههای جدید اسلامی را به عاملانی تأثیرگذار در صحنه فلسطین تبدیل کنند و تأثیر آشکار آن را در سطح منطقهای و بینالمللی نشان دهند. این رمان نشان میدهد که مبارزه فلسطینیها سفری پر از چالش و امید است و آزادی با تلاش و فداکاری به دست میآید و جهاد راه آزادی واقعی است. او میگوید استواری مردم فلسطین ادامه دارد و شکستناپذیر است. نوشتن نامههای پیروزی موعود با خون شهدا آسان نیست، اما پافشاری بر مقاومت این باور را تقویت میکند که فردا در درون خود پیروزی و رهایی است.

بنابراین اختلاف عقاید و جهتگیریهای سیاسی درون خانواده، فرزندان را برای رسیدن به خوشبختی به دنبال راهحل فردی سوق نداده است و آن یک نفری که در رمان این کار را انجام داد از سوی اعضای خانواده طرد شد. در نهایت همه به این نتیجه میرسند که جز مقاومت و مبارزه راه دیگری وجود ندارد و این پیام بزرگی برای نسلهای آینده است. اینکه مبارزه مستمر راه مطمئن رهایی است و خارهایی که راه مجاهدین را سد میکنند بخشی از مسیر هستند که پس از کنده شدن، به پیروزی مورد نظر منتهی میشود.
کلمه در راستای گلوله
فلسطین مبارزان زیادی داشت، یحیی عیاش و عماد عقل با سلاح و سمیح قاسم و مرید برغوثی با قلم! یکی اما در بین تمامی مبارزان فلسطینی بود که حق هر دو ساحت را به خوبی ادا کرد، هم خوب جنگید، هم خوب نوشت! یحیی سنوار استفاده از گلوله و کلمه را به یک اندازه بلد بود و وقتی به شهادت رسید کلمه ها مسیر گلولهها را دنبال کردند. »یحیی» هیچ وقت نمیمیرد، اما جای خالی او برای نسلها حس خواهد شد. کاش فلسطین دو سنوار داشت؛ یکی که باز هم میجنگید، یکی که باز هم مینوشت.

فلسطین مبارزان زیادی داشت، یحیی عیاش و عماد عقل با سلاح و سمیح قاسم و مرید برغوثی با قلم! یکی اما در بین تمامی مبارزان فلسطینی بود که حق هر دو ساحت را به خوبی ادا کرد، هم خوب جنگید، هم خوب نوشت! یحیی سنوار استفاده از گلوله و کلمه را به یک اندازه بلد بود و وقتی به شهادت رسید کلمه ها مسیر گلولهها را دنبال کردند. »یحیی» هیچ وقت نمیمیرد، اما جای خالی او برای نسلها حس خواهد شد. کاش فلسطین دو سنوار داشت؛ یکی که باز هم میجنگید، یکی که باز هم مینوشت.